پرواز شبانه: وقتی که بچه بودم اگر ازم می‌پرسیدند می‌خواهی چه کاره شوی مثل همه‌ی بچه‌های آن دوران می‌گفتم خلبان یا دکتر اما کمی که بزرگ‌تر شدم با خواندن "پرواز شبانه" اگزوپری، خلبان شدن آن‌قدر ذهنم را مشغول کرده بود که تمام مطالب کودک و نوجوان درباره برادران "رایت" را دنبال می‌کردم. شوق پرواز همچون انسان‌های اولیه در من ریشه دوانده بود.

بیولوژیک: کمی بعد در یکی از زنگ های انشاء یکی از هم‌کلاسی‌ها از آرزویش برای میکروبیولوژیست شدن برایمان خواند. از همان موقع با خودم گفتم اگر خلبان نشدم این شغل می تواند جای آن را بگیرد هر چند که آن موقع تنها شناختی که از میکروبیولوژی داشتم محدود می شد به نقاشی دفتر انشای دوستم که عکس مردی ذره‌بین به‌دست را در حال بررسی یک گیاه نشان می داد. البته هنوز که هنوز است شناختم از این رشته از آن نقاشی فراتر نرفته است.

سیاه و سفید: هنوز دوران ابتدایی را تمام نکرده بودم، هر روز عصر با بچه‌های کوچه فوتبال بازی می کردیم. یکی از همان روزها یکی از بچه‌های محل با خودش یک مجله خارجی آورد توی کوچه، همه دورش جمع شدیم و عکس های آن را نگاه کردیم. مجله فوتبالی بود و این طور که بچه های بزرگتر از ما می گفتند اسمش بود Black and White* وسط مجله هم تصویر مردی بود با موهای سفید که بچه ها می گفتند مربی نیوکاسل است. از همان موقع خلبانی و میکروبیولوژیست شدن را از آرزوهایم خارج کردم و یگانه آرزویم این شد که سرمربی نیوکاسل یونایتد شوم. شاید اگر آن مجله ی کذایی، نشریه اختصاصی باشگاه دیگری بود اوضاع فرق می کرد ولی تقدیر، نیوکاسل را رویای کودکی و نوجوانی من قرار داده بود. الان هم که این مطلب را می خوانید "کوین کیگان" پس از سال ها به نیوکاسل برگشته و سرمربی‌گری من هم محدود شده به بازی های رایانه‌ای ولی خب رویا و آرزو که مرز نمی‌شناسد، شاید روزی هم ...

*مجله اختصاصی باشگاه فوتبال نیوکاسل یونایتد انگلیس