اول: نمی دانم ویژگی بهار است یا ایراد به من برمیگردد، این روزها بد می خوابم و به سختی بیدار می شوم، نمی توانم بر روی موضوع خاصی تمرکز کنم. تحمل دیدن فیلم و خواندن کتاب را هم ندارم. افکار پراکنده دائم هجوم می آورند به ذهنم و حتی در خواب هم رهایم نمی کنند. یاد کله خربزه ای "سوته دلان" علی حاتمی می افتم که آرزو می کرد با چاقو سرش را باز کنند و هر چی آشغال توی مغزش هست بریزند بیرون. کاش می شد.

دوم: قاضی الفت، دادستان قزوین در آخرین اظهار نظرش به خبرنگار روزنامه ولایت گفته بود انگیزه قتل های زنجیره ای زنان نه سیاسی بوده و نه مالی و جنسی و اعتقادی. هر چه فکر کردم انگیزه دیگری به ذهنم نرسید. شاید هم قاتل انگیزه فرهنگی، ورزشی داشته است! خدا عالم است.

سوم: چندی پیش تابناک مصاحبه ای ترتیب داده بود با محسن علی آبادی فرزند رئیس سازمان تربیت بدنی، هر چند او سعی کرده در این مصاحبه در مقام دفاع از خود و خانواده اش برآید ولی خواندن این گفتگو مطمئنا مسائل پشت پرده در ورزش را برایتان تا حد زیادی نمایان خواهد کرد. قضاوت با خودتان.

چهارم: حضور محمود دولت آبادی و انتقاد علنی او به دکتر سروش، حواشی زیادی به دنبال داشت. در جایگاهی نیستم که راجع به سروش در مقام یک متفکر اظهار نظر کنم ولی نمی دانم چرا وقتی این روزها او را در صف طول و دراز حامیان کروبی می بینم یاد "دکتر موهیندر سورش" دانشمند استحاله شده سریال "قهرمانان" می افتم. گفتم که ذهنم این روزها پراکنده تر از آن است که بشود آن را جدی گرفت.